چقدر قشنگ بود تو این روزگار وحشی که تا چشم میبندی و باز میکنی میبینی موهای شقیقت سفید شده و رو پیشونیت و زیر چشمات خط افتاده با یه دل بدون درد کنارتو نگاه کنی و کسی رو ببینی که تموم خاطره هات رو با اون ساختی و خدا رو شکر کنی و بدونی اگرچه زود گذشت اما در کنار عشقت گذشت و هروقت بهش نیاز داشتی پیشت بوده و مرحم زخما و دردات شده
ولی چقدر دردناکه که عشقت تو این لحظه کنارت نباشه و هرچی به پشت سرت نگاه میکنی نبینیشو اشک بریزی
فقط اشک بریزی.
خسته ام...انقدر ک شاید ب اولین دشمن هم برسم در اغوش خوابم ببرد.......
اصفهان شهر زیبای خدا
عشق جاودانه من :
تولدت مبارک.
جای همتون خالی وقتی زاینده رود اب گرفت چقدر اشک ریختم. دوستان من همتون دعا کنید که این خشک سالی تموم بشه.
ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺩﻭﺵ ﻋﺸﻖ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ
ﻋﮑﺲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻗﺎﺏ
ﯾﺎﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺨﺖ
ﻭ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ
..ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﺍﺕ
ﺩﻭﺳﺘﯽ ﭼﻤﺪﺍﻧﯽ ﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ
ﺗﺎ ﻗﺸﻨﮕﯽ ِ ﺯﻧﺪﮔﯽ
..ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﻤﺎﻧﺪ
کــچل کُن...
بـرو بالا شـهر...
هـمه فـکر میکنن مُد ِ ...!
بـرو وسـط ِ شـهر...
فـکر میکنن سـربازی...
"بـیا" پـایین شهـر...
هـمه فـکر میکنن زندان بـودی...!!!
ایـن هـمه اخـتلاف...
فقط در شـعاع ِ بیست کیلومتر.....!
گمنامی برای شهرت پرستها دردآور است،
اگر نه همه اجرها در گمنامی است.
شهید آوینی
زمردم دل بکن یادخداکن/خداراوقت تنهایی صداکن/
دران حالت که اشکت میچکدگرم/غنیمت دان وماراهم دعاکن
کنکوریم التماس دعا
از قورباغه ی ته چاه پرسیدند:آسمان چیست؟گفت:دایره ی کوچکی به رنگ آبی....بعضــــــی آدمــــــا هستــــــن ، کــــــه فقــــــط از دور آدمــــــن . . . !
توی این سایت همه دارن حرف از رفت میزنن...افسوس!!!
کاش یک نفر میان این رفتن ها با آمدنش غافلگیرمان کند!!!
اللهم عجل لولیک الفرج....
با آروزی سلامتی برای پدر و مادری که هزار بار نمی توانم را در چشمانشان خواندم ولی هرگز به زبان نیاوردند
کجائیند آنهای که در روزگار بی وفایی حرمت پدر ومادر را میدانند=لایک
می توان غنچه شد و وقت سحر خوش خندید
می توان عطرشد و جام تبلور نوشید
می توان چشمه شد و از دل تپه جوشید
می توان ابر شد و بر سر کیهان بارید
می توان بید شد و در نم باران رقصید
می توان ژاله شد و رخ اقاقی بوسید
می توان دم شد و در ساز دل و نای دمید
می توان نغمه شد و در دل صحرا پیچید
می توان عشق شد و بر سر عاشق شورید
می توان مهر شد و تا ابدیت تابید
اگر مردم می دانستند با هم بودنشان محدود است محبتشان به هم نا محدود می شد..
امیرالمومنین علیه السلام
ﺍﻣﺸﺐ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ . . .
ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺭﻡ . . .
ﺑﻐﺾ!
اینـجــــا ، زمین …
ارزانــــتر از هـمه چـــــیز ، انــسان !
نـــــرخَ ش هـــــم بـــــروز نــیست !
امّــــا ،
مصـــرفـش تـــــاریـــــخ دارد !
سلام ، تـــــولــــــیدَش !
و انــــــــقضـــایــــــــش ؛
خــــداحــــافــــظ
دروغگو دشمن خداست .. قربونت برم خدا چقدر دشمن داری ...
دوستات هم که ماییم یه مشت علیلِ عاجز عقل که در حق ماهم دشمنی کردی ...
دیگر تمام شد...
آرزوهایم را گذاشتم درون کوزه و با آبش قرص اعصاب
میخورم....!انکار نکنینا ... تو بچگی حتما یکی از این دوکار رو کردین
1-- درب یخچال رو باز میکردین .. بعد آروم آروم میبستین و به زور از لای در نگاه میکردین که ببینین کی چراغش خاموش میشه ...
یا
2--به عقربه ی ساعت .. نگاه میکردین .. به عقربه ای که دقیقه رو نشون میده .. و دنبالش میکردین ببینین کی جلو میره ... بعضی ها هیچوقت نفهمیدن
بعضی ها هم وقتی میفهمیدن از خوشحالی عر عر میکردن .. مث خودم ..خخخ
نظرات شما عزیزان: